آیا تا به حال واژه طراحی سایت مبتنی بر احساسات را شنیده اید و یا ایده داشتن سایتی مبنی بر احساسات و علایق مخاطبان خود را داشته اید؟
یکی از کارهای دشوار در طراحی سایت، توجه به زیبایی بصری سایت با توجه به نوع مخاطبان است. گاهی طراحان مجبور هستند از ایده ها و رنگ هایی که فکر میکردند برای طراحی سایت مورد نظرشان خوب است چشم پوشی کنند، تا طراحی وب سایت مناسب جذب مخاطبان هدف و مشتریان شرکت سفارشدهنده باشد.
با تغییراتی که در چند سال اخیر در دنیای اینترنت و دیجیتال مارکتینگ به وجود آمده است، جلب توجه کاربران دشوار شده و نیازمند صرف زمان و انرژی بیشتری در طراحی سایت می باشد. یکی از راهکارهای مناسب برای این منظور، استفاده از رویکردی روانشناسی در طراحی وب سایت به نام “طراحی سایت مبتنی بر احساسات” است که سعی دارد احساسات کاربران را بر انگیزد و آن را همسو با اهداف سایت گرداند. امروزه جذب کاربران و افزایش مدت زمان حضور آن ها در سایت نیز به فاکتور مهمی در سئو تبدیل شده است. به طوری که هرچه به جلو پیش میرویم اهمیت بهبود تجربه کاربری (UX) سایت و توجه به فاکتورهای کیفی نسبت به فاکتورهای کمی، افزایش پیدا میکند.
برای مثال اگر بخواهیم برای یک برند نوشابه سایتی جهت معرفی و تبلیغ طراحی کنیم دو راه پیش رو داریم:
برای مثال فرض کنید از سایتی بازدید میکنید و تصویری (یا ویدیو کلیپ) را مشاهده می کنید که در آن افراد در حال بازی والیبال در پارکی هستند. حتی اگر طرفدار این ورزش هم نباشید باز تحت تأثیر هیجان و شادی بازیکنان این عکس قرار خواهید گرفت. سپس زمانی که یکی از بازیکنان برای رفع خستگی نوشابه خنکی می نوشد، شما هم در خود احساس تشنگی می کنید و دوست دارید یک نوشابه خنک بنوشید.
هدف عکس (یا ویدیو کلیپ) تبلیغ برای بازی والیبال نیست، بلکه فروش محصولات نوشابه برند است. در واقع در این روش هدف معرفی محصول به طور ضمنی به کاربران سایت و درگیر کردن احساسات آن ها با شادی و هیجان ورزش والیبال، و همچنین مرتبط کردنش به طور ناخودآگاه با نوشابه آن برند است.
طراحان از همان روزهای ابتدایی Web 2.0 به دنبال بررسی تأثیرات احساسی طراحی سایت خود بر روی کاربران بودند. آرون والتر در سال 2005 کتابی را در این خصوص و با عنوان “طراحی برای احساس” منتشر نمود که فروش خوبی نیز کرد و تبدیل به منبعی مفید برای طراحان سایت شد. والتر در کتابش سه مرحله درگیری احساسی را برای یک بازدیدکننده عادی سایت در نظر میگیرد که عبارتاند از:
تأثیر اولیه همیشه به طور ناخودآگاه منتقل میشود و بدون آنکه بر پایه قضاوت منطقی باشد، به طور خودکار توسط ذهن ما تفسیر میشود. وقتی ما یک سایت را میبینیم سریعاً یا نظرمان را جلب میکند و یا حس مثبتی را در ما ایجاد نمی کند. سپس بر اساس همان حس و پیشبینی اولیه، شروع به مشاهده و دریافت اطلاعات از آن سایت میکنیم. پس با این تفاسیر، اهمیت تأثیر اولیه طراحی وب سایت بر روی کاربر بر کسی پوشیده نیست، چون همان تأثیر اولیه مبنای قضاوت فرد از باقی محتوا سایت خواهد شد.
اگر چیزی در نگاه اول جذاب و جالب باشد، مغز ما تلاش میکند تا اطلاعات کافی در مورد آن شی کسب کند. این جذابیت الگوهای رفتاریمان را بر می انگیزد و باعث می شود از نظر احساسی در خصوص چیزی که دوست داریم به هیجان آییم. پس قدم دوم در طراحی سایت مبتنی بر احساسات، تحریک کنجکاوی و تشویق کاربران به جستجوی بیشتر در سایت است. وقتی بازدیدکنندگان به هیجان آمدند به راحتی به اسکرول کردن صفحات سایت یا پیگیری لینک های سایت و یا حتی پر کردن فرم فراخوان (CTA) موجود در سایت خواهند پرداخت.
این مرحله بالاترین سطح از فرآیندهای فکری شناختی ما است. در این مرحله ما تحلیل میکنیم و دست به قضاوت های منطقی دربارهی چیزهایی که دیدیم می زنیم. کاربر سایت در اثر دو سطح قبلی به این مرحله می رسد، و اصطلاحاً در همین مرحله باید همهی کارت ها روی میز قرار گیرد و برای وی مشخص گردد که محصول و خدمات سایت چیست و چرا برای او مفید است.
کاربران در ذهنشان میدانند که مقصود این سایت فروش محصول یا خدمات است، اما به دلیل احساسات مثبتی که تجربه کردهاند، مقاصد ذکر شده حس دفاعی را در آن ها بر نمی انگیزد. پس همانطور که می بینید طراحی سایت مبتنی بر احساسات موجب برانگیخته شدن زنجیرهای از واکنش های روانی خواهد شد. اول کاربران را با جذابیت به دام انداخته، دوم آن ها را کنجکاو و تشویق به جستجوی بیشتر می کنیم، و سوم آنها را متوجه میکنیم که این تلاش ها برای چه هدفی بوده است.
به طور حتم مهمترین جنبهی یک وب سایت ارائه تجربه کاربری منحصر به فرد است که بر پایه جذابیتهای بصری، اطلاعاتی، خلاقانه یا … باشد. اگر سایتی که طراحی میکنید بتواند یکی از این تجربه ها را ارائه دهد، شما می توانید مطمئن باشید که بازدیدکنندگان سایتتان در آینده باز از وب سایت شما دیدن خواهند کرد.
عناوین یادداشتهای وبلاگ